چرا مرد زنش را کتک میزند؟ | دلایل، عواقب و راههای کمک
مردی که زنش را کتک میزند
اگر هر روز از خواب بیدار می شوید و بدنتان از کتک های شب قبل درد می کند، یا از ترس هر صدای بلند و هر اخم همسرتان به خود می لرزید، باید بدانید خشونت، در هر شکل و با هر بهانه ای، قابل توجیه نیست و شما هرگز مقصر آن نیستید. در این شرایط، تنها نیستید و برای خروج از این چرخه آسیب زا، راه حل های عملی و حمایت های فراوانی در دسترس شماست تا بتوانید زندگی امن و شایسته ای برای خود و فرزندانتان بسازید.
خشونت خانگی موضوعی پیچیده و دردناک است که متاسفانه بخش بزرگی از جوامع، از جمله جامعه ما، با آن درگیر است. این مشکل فراتر از ضرب و شتم فیزیکی رفته و شامل ابعاد روانی، عاطفی، کلامی و مالی نیز می شود. بسیاری از زنان قربانی خشونت، در سکوت رنج می برند؛ گاهی به دلیل ترس، گاهی به خاطر آبرو، و اغلب به دلیل نگرانی از آینده فرزندان و عدم حمایت. این مقاله با هدف توانمندسازی شما، به صورت گام به گام و مستند، به بررسی انواع خشونت، دلایل ریشه ای آن و مهم تر از همه، ارائه راهکارهای عملی برای حفظ امنیت و خروج از این شرایط می پردازد. ما در تلاشیم تا با افزایش آگاهی و ارائه مسیرهای مشخص، به شما کمک کنیم تا اولین و مهم ترین قدم ها را برای رهایی و ساختن آینده ای بهتر بردارید. هر انسانی، فارغ از جنسیت و شرایط، حق دارد در فضایی امن، توام با احترام و آرامش زندگی کند و خشونت به هیچ عنوان جایگاهی در یک رابطه سالم ندارد.
آیا من قربانی خشونت هستم؟ تعریف دقیق انواع خشونت خانگی
تشخیص خشونت خانگی گاهی دشوار است، چرا که همیشه به شکل کبودی یا زخم های فیزیکی ظاهر نمی شود. خشونت خانگی می تواند به صورت های مختلفی بروز کند و درک این انواع، اولین قدم برای شناسایی و مقابله با آن است. ممکن است شما یا یکی از اطرافیانتان درگیر رفتارهایی باشید که به مرور زمان آسیب های جدی روحی و جسمی وارد می کنند، اما به دلیل عادی سازی یا ترس، از تشخیص آن ها غافل مانده اید. خشونت، یک الگوی رفتاری کنترل گرانه و سوءاستفاده گرانه است که توسط یک شریک زندگی برای حفظ قدرت و کنترل بر دیگری به کار گرفته می شود.
خشونت جسمی (کتک زدن، هل دادن، خفه کردن و…)
خشونت جسمی شاید آشکارترین نوع خشونت باشد. این نوع خشونت شامل هرگونه تماس فیزیکی است که منجر به آسیب دیدگی، درد یا ترس در فرد قربانی شود. مواردی مانند: کتک زدن، سیلی زدن، هل دادن، مشت زدن، لگد زدن، خفه کردن، گرفتن دست یا مو، سوزاندن، استفاده از اسلحه یا اشیاء دیگر برای آسیب رساندن، و حتی محروم کردن از خواب یا غذا همگی در این دسته قرار می گیرند. آثار این نوع خشونت معمولاً قابل مشاهده هستند، اما ممکن است قربانیان به دلیل ترس یا شرم، آن ها را پنهان کنند.
خشونت روانی و کلامی (توهین، تحقیر، تهدید، کنترل، گَس لایتینگ و…)
این نوع خشونت کمتر آشکار، اما به همان اندازه ویرانگر است. خشونت روانی و کلامی با هدف تخریب عزت نفس و سلامت روان قربانی انجام می شود. نمونه هایی از آن عبارتند از: توهین و فحاشی مداوم، تحقیر کردن و کوچک شمردن، تهدید به آسیب رساندن به خودتان، فرزندانتان یا عزیزانتان، کنترل کردن مداوم (مانند کنترل رفت و آمد، دوستان، تماس ها و پیام ها)، گَس لایتینگ (یعنی کاری کنید که قربانی به سلامت عقل خود شک کند و واقعیت را زیر سوال ببرد)، تمسخر کردن، فریاد زدن، و بی اعتبار کردن احساسات و نظرات. این نوع خشونت می تواند در طولانی مدت، آسیب های روانی جبران ناپذیری به جا بگذارد و فرد را به مرور زمان منزوی و از خود بیزار کند.
خشونت عاطفی (بی توجهی، بی احترامی، عدم حمایت و…)
خشونت عاطفی اغلب با خشونت روانی همپوشانی دارد و بر احساسات و نیازهای عاطفی فرد تمرکز می کند. این نوع خشونت شامل: نادیده گرفتن مداوم احساسات و نیازهای شما، بی احترامی و بی توجهی به حضور و حرف هایتان، رد کردن نیاز به محبت و حمایت، عدم همدلی، مقایسه کردن با دیگران به شکلی تحقیرآمیز، سکوت های طولانی و تنبیه کننده، و ایجاد حس گناه یا شرم در شما است. این رفتارها باعث می شوند قربانی احساس بی ارزشی، تنهایی و پوچی کند و به تدریج اعتماد به نفس خود را از دست بدهد.
خشونت مالی (محدود کردن دسترسی به پول، گرفتن حقوق، عدم پرداخت نفقه و…)
یکی از راه های کنترل قربانی، محدود کردن دسترسی او به منابع مالی است. خشونت مالی شامل: ممانعت از کار کردن، محدود کردن دسترسی به پول نقد یا حساب بانکی، کنترل کامل درآمدها و هزینه ها، وادار کردن به توضیح برای هر هزینه کوچک، گرفتن حقوق و درآمد قربانی، عدم پرداخت نفقه یا کمک هزینه های زندگی، ایجاد بدهی به نام قربانی، یا پنهان کردن اطلاعات مالی از او. این نوع خشونت استقلال فردی را از بین می برد و راه خروج از رابطه را برای قربانی دشوارتر می کند.
خشونت جنسی
خشونت جنسی شامل هرگونه رفتار جنسی ناخواسته، اجباری یا تحقیرآمیز است. این نوع خشونت می تواند شامل: وادار کردن به انجام کارهای جنسی که نمی خواهید، تحقیر کردن شما به دلیل ظاهرتان یا رفتارهای جنسی تان، اجبار به رابطه جنسی بدون رضایت (حتی در زندگی زناشویی)، یا محدود کردن دسترسی به اطلاعات مربوط به سلامت جنسی باشد. خشونت جنسی، نقض فاحش حریم خصوصی و جسمی فرد است و می تواند آسیب های روانی عمیقی به همراه داشته باشد.
آمار تکان دهنده اما واقعی: تنها نیستید!
ممکن است در تاریک ترین لحظات زندگی تان، احساس کنید که تنها قربانی این وضعیت هستید و هیچ کس درد شما را درک نمی کند. اما آمارها نشان می دهند که خشونت خانگی یک معضل جهانی و بسیار گسترده است. بر اساس گزارشات سازمان جهانی بهداشت، تقریباً از هر سه زن در سراسر جهان، یک نفر خشونت فیزیکی یا جنسی را تجربه می کند. در ایران نیز، هرچند آمار دقیق و جامع به راحتی در دسترس نیست، اما مطالعات محدود و مشاهدات اجتماعی نشان می دهند که درصد قابل توجهی از زنان در روابط خود با اشکال مختلف خشونت مواجه هستند. این آمارها نه برای ایجاد ترس، بلکه برای این است که به شما اطمینان دهد که تنها نیستید. هزاران زن در سراسر دنیا، هر روز با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند و بسیاری از آن ها موفق شده اند از این چرخه بیرون بیایند و زندگی جدیدی را آغاز کنند. درک گستردگی این مشکل می تواند اولین قدم برای شکستن سکوت و درخواست کمک باشد.
نشانه های هشداردهنده مردی که دست بزن دارد (شناسایی پیش از فاجعه)
شناخت نشانه های هشداردهنده خشونت، چه در دوران آشنایی و نامزدی و چه در طول زندگی مشترک، می تواند بسیار حیاتی باشد. این نشانه ها همیشه به صورت آشکار بروز نمی کنند و گاهی در لفافه رفتارهای به ظاهر عاشقانه پنهان می شوند. اگر این علائم را در شریک زندگی خود مشاهده می کنید، باید آن ها را جدی بگیرید و پیش از اینکه دیر شود، برای حفظ امنیت و سلامت خود اقدام کنید. این علائم می توانند به شما در تصمیم گیری های مهم زندگی کمک کنند و از ورود به یک رابطه پرخطر جلوگیری نمایند.
حسادت و کنترل گری افراطی
حسادت طبیعی در روابط می تواند نشانه ای از علاقه باشد، اما حسادت افراطی یک زنگ خطر جدی است. مردان کنترل گر ممکن است شما را از دوستان و خانواده تان دور کنند، تماس هایتان را چک کنند، مکان شما را دائم بپرسند، و برای هر تصمیم کوچک شما دخالت کنند. آن ها می خواهند تنها منبع توجه شما باشند و به مرور زمان شما را منزوی می کنند تا راحت تر بتوانند شما را کنترل کنند. این رفتارها اغلب با جملاتی نظیر فقط نگرانتم یا دوست ندارم با کسی جز من وقت بگذرونی آغاز می شوند، اما هدف نهایی شان سلب آزادی و استقلال شماست.
خشم های ناگهانی و غیرقابل کنترل
پرخاشگری کلامی یا فیزیکی در زمان عصبانیت، نشانه ای خطرناک است. مردانی که به هنگام عصبانیت نمی توانند خود را کنترل کنند، ممکن است اشیاء را بشکنند، مشت به دیوار بکوبند، یا وسایل را پرت کنند. این رفتارها اغلب به تدریج به سمت خشونت فیزیکی علیه همسر می رود. حتی اگر خشونت در ابتدا فقط متوجه اشیاء باشد، احتمال اینکه در آینده به شما نیز آسیب برساند، بسیار بالاست. این افراد اغلب بعد از بروز خشم، پشیمان می شوند و عذرخواهی می کنند، اما این پشیمانی معمولاً مقطعی است و چرخه خشونت تکرار می شود.
عدم توانایی در مدیریت استرس و حل مشکلات
هر فردی در زندگی با استرس و مشکلات روبرو می شود، اما نحوه مواجهه با آن ها بسیار مهم است. مردانی که نمی توانند استرس را به شیوه سالم مدیریت کنند، ممکن است در مواجهه با مشکلات کوچک نیز به شدت عصبانی و پرخاشگر شوند. آن ها به جای حل مسئله، انرژی منفی خود را به سمت همسر یا دیگر اعضای خانواده تخلیه می کنند. این افراد معمولاً مسئولیت مشکلات را به گردن دیگران می اندازند و توانایی حل منطقی مسائل را ندارند، که منجر به تشدید تنش ها در رابطه می شود.
بی تفاوتی نسبت به درد و رنج دیگران (حیوانات، کودکان)
یکی از نشانه های عدم همدلی و پتانسیل خشونت، بی تفاوتی نسبت به درد و رنج دیگران است. مردانی که با حیوانات یا کودکان بدرفتاری می کنند، یا نسبت به ناراحتی و درد دیگران بی اعتنا هستند، احتمالاً در آینده نسبت به احساسات و درد شما نیز بی تفاوت خواهند بود. این بی رحمی و عدم شفقت، یک زنگ خطر جدی است که نشان می دهد فرد توانایی درک و همدلی با دیگران را ندارد و ممکن است در موقعیت های مختلف، به راحتی به دیگران آسیب برساند.
نوسانات خلقی شدید و غیرقابل پیش بینی
تغییرات ناگهانی و غیرقابل پیش بینی خلق و خو، از عشق و مهربانی به خشم و پرخاشگری در یک لحظه، می تواند نشانه ای از مشکلات روانی باشد. زندگی با چنین فردی بسیار استرس زا و فرسایشی است، زیرا شما هرگز نمی دانید که با کدام جنبه از شخصیت او روبرو خواهید شد. این نوسانات باعث می شود همیشه در حالت آماده باش و اضطراب زندگی کنید و آرامش از شما سلب شود. این رفتارها می تواند ناشی از اختلالات شخصیتی یا مصرف مواد باشد که نیاز به بررسی جدی دارد.
سابقه خشونت در خانواده مبدأ یا روابط قبلی
الگوبرداری از خشونت در خانواده مبدأ، یکی از قوی ترین پیش بینی کننده های خشونت در روابط آینده است. اگر همسرتان در خانواده ای بزرگ شده که شاهد خشونت بوده، یا خودش قربانی خشونت بوده است، احتمال اینکه این الگو را تکرار کند، زیاد است. همچنین، سابقه خشونت در روابط قبلی نیز یک هشدار بزرگ است. مردی که در گذشته شریک زندگی خود را کتک زده، به احتمال قوی این رفتار را تکرار خواهد کرد. در دوران آشنایی، حتماً درباره روابط قبلی و سابقه خانوادگی او تحقیق کنید و این مسائل را جدی بگیرید.
زود عصبانی شدن و بددهنی
افرادی که به سرعت و با کوچکترین تحریک عصبانی می شوند و به بددهنی و فحاشی متوسل می گردند، پتانسیل بالایی برای خشونت فیزیکی دارند. زبان پرخاشگرانه اغلب پیش درآمدی برای پرخاشگری جسمی است. حتی اگر در ابتدا فقط از کلمات استفاده کند، این رفتار نشان دهنده عدم توانایی در مدیریت خشم و احترام گذاشتن به طرف مقابل است. زندگی با چنین فردی مملو از تنش و توهین خواهد بود و آرامش روانی شما را سلب خواهد کرد.
سوءمصرف مواد یا الکل (یا پنهان کاری در مورد آن)
مصرف الکل و مواد مخدر می تواند قدرت قضاوت و کنترل خشم را به شدت کاهش دهد و به عنوان یک کاتالیزور برای خشونت عمل کند. حتی اگر فرد در حالت هوشیاری خشن نباشد، مصرف این مواد می تواند او را به فردی کاملاً متفاوت و خطرناک تبدیل کند. پنهان کاری در مورد مصرف مواد نیز نشانه ای از عدم مسئولیت پذیری و عدم صداقت است. این عامل می تواند زندگی شما را به شدت تحت تاثیر قرار داده و امنیت شما را به خطر بیندازد.
چرا این اتفاق می افتد؟ ریشه های خشونت (برای درک، نه توجیه)
درک ریشه های خشونت، به هیچ وجه به معنای توجیه آن نیست، بلکه به ما کمک می کند تا ابعاد پیچیده این پدیده را بهتر بشناسیم و از تکرار آن جلوگیری کنیم. خشونت، محصول ترکیبی از عوامل روانشناختی، اجتماعی، فرهنگی و گاهی بیولوژیکی است. شناخت این عوامل می تواند به قربانیان کمک کند تا خود را مقصر ندانند و درک کنند که این یک مشکل ریشه دار در فرد آزارگر است، نه نقص یا کمبود در آن ها.
عوامل روانشناختی
بسیاری از رفتارهای خشونت آمیز ریشه های عمیقی در سلامت روان فرد دارند. مشکلات روانی می توانند توانایی فرد را در کنترل احساسات، همدلی و حل مسئله به شدت مختل کنند.
اختلالات شخصیتی (ضد اجتماعی، مرزی، خودشیفته)
برخی از اختلالات شخصیتی، مانند اختلال شخصیت ضد اجتماعی (سایکوپاتی یا سوسیال پاتی)، اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت خودشیفته، با رفتارهای پرخاشگرانه و سوءاستفاده گرانه مرتبط هستند. افراد با اختلال شخصیت ضد اجتماعی اغلب فاقد همدلی، پشیمانی و وجدان هستند و به راحتی به دیگران آسیب می رسانند. افراد با اختلال شخصیت مرزی ممکن است نوسانات خلقی شدید و ترس از رها شدن را تجربه کنند که منجر به رفتارهای پرخاشگرانه می شود. همچنین، افراد خودشیفته برای حفظ تصویر ایده آل خود، ممکن است به تحقیر و کنترل دیگران بپردازند.
مشکلات کنترل خشم و پرخاشگری
بسیاری از مردان خشن، در مدیریت خشم و پرخاشگری خود دچار مشکل هستند. آن ها ممکن است الگوهای ناسالمی برای ابراز خشم داشته باشند که در آن به جای گفتگو و حل مسئله، به فوران های عصبی و خشونت متوسل می شوند. این مشکلات می توانند ناشی از عدم آموزش مهارت های کنترل خشم در کودکی، یا تجربیات آسیب زا در گذشته باشند.
آسیب های دوران کودکی (شاهد یا قربانی خشونت بودن)
تجربه خشونت در دوران کودکی، چه به عنوان قربانی (سوءاستفاده جسمی، جنسی، روانی) و چه به عنوان شاهد خشونت بین والدین، می تواند تأثیر عمیقی بر شکل گیری شخصیت فرد و الگوهای رفتاری او در بزرگسالی داشته باشد. کودکانی که در محیط های خشن بزرگ می شوند، ممکن است خشونت را به عنوان یک راهکار برای حل مشکلات یا ابراز قدرت بیاموزند و این چرخه را در روابط آینده خود تکرار کنند.
عوامل اجتماعی و فرهنگی
جامعه و فرهنگ نیز نقش مهمی در شکل گیری و تداوم خشونت خانگی دارند. باورها و ارزش های غلط می توانند به رفتارهای خشونت آمیز مشروعیت بخشند و قربانیان را در سکوت نگه دارند.
باورهای مردسالارانه و فرهنگ غلط (زن ستیزی، حق کتک زدن زن)
در برخی جوامع و خرده فرهنگ ها، باورهای مردسالارانه و زن ستیزانه ریشه دار هستند. این باورها ممکن است به مردان این حس را بدهند که حق دارند بر همسر خود کنترل کامل داشته باشند و حتی در صورت نافرمانی او را تنبیه کنند. این نگرش ها، خشونت را عادی سازی کرده و به آن مشروعیت می بخشند و از سوی دیگر، قربانیان را تشویق به سکوت و تحمل می کنند.
الگوبرداری از رفتارهای خشونت آمیز والدین
همانند عوامل روانشناختی، الگوبرداری اجتماعی نیز نقش بسزایی دارد. اگر فردی در خانواده ای بزرگ شده باشد که پدر به مادر خشونت می ورزیده، احتمال اینکه او نیز این الگو را در زندگی زناشویی خود تکرار کند، بسیار بالاست. این افراد خشونت را به عنوان یک رفتار عادی یا قابل قبول در روابط زناشویی می آموزند.
فشارها و استرس های محیطی و مالی
فشارهای اقتصادی، بیکاری، استرس های شغلی و اجتماعی می توانند به عنوان کاتالیزورهایی برای بروز خشونت عمل کنند. مردانی که تحت فشارهای شدید قرار دارند و نمی توانند آن ها را مدیریت کنند، ممکن است خشم و ناکامی خود را به شکل خشونت به سمت همسر و خانواده خود هدایت کنند. البته، این عوامل هرگز توجیه کننده خشونت نیستند، اما می توانند به درک بهتر شرایط کمک کنند.
عوامل بیولوژیکی و ژنتیکی
هرچند عوامل روانشناختی و اجتماعی نقش پررنگ تری دارند، اما برخی تحقیقات نشان می دهند که عوامل بیولوژیکی و ژنتیکی نیز ممکن است در مستعد کردن افراد به پرخاشگری بی تأثیر نباشند.
نقش هورمون ها (مانند تستوسترون) و عدم تعادل شیمیایی مغز
تحقیقات اولیه نشان داده اند که عدم تعادل در برخی هورمون ها (مانند تستوسترون) یا انتقال دهنده های عصبی در مغز (مانند سروتونین) ممکن است با افزایش سطح پرخاشگری و تکانشگری مرتبط باشد. البته این عوامل به تنهایی عامل خشونت نیستند و معمولاً در کنار عوامل محیطی و روانی، زمینه را برای بروز چنین رفتارهایی فراهم می کنند. تأکید بر این نکته ضروری است که این عوامل هرگز به معنای سلب مسئولیت فرد از رفتارهایش نیست و همواره فرد در قبال اعمال خود پاسخگوست.
راهکارهای عملی و گام به گام برای حفظ امنیت و مقابله
زمانی که در یک رابطه خشونت آمیز قرار دارید، مهم ترین اولویت، حفظ امنیت جانی و روانی شماست. اقداماتی وجود دارد که می توانید برای محافظت از خود و برنامه ریزی برای آینده ای امن تر انجام دهید. این راهکارها برای هر فرد و هر موقعیتی ممکن است متفاوت باشد، اما هدف اصلی آن ها، ایجاد یک مسیر امن برای خروج از چرخه خشونت و بازیابی کنترل بر زندگی تان است.
هنگام وقوع خشونت: اقدامات فوری برای حفظ امنیت جانی
در لحظات اوج خشونت، تصمیم گیری درست و سریع می تواند جان شما را نجات دهد. این اقدامات برای کاهش خطر و حفظ جان شما طراحی شده اند.
حفظ آرامش (تا حد ممکن) و پرهیز از دامن زدن به بحث
در اوج خشم فرد آزارگر، تلاش برای بحث و جدل یا مقابله به مثل می تواند وضعیت را بدتر کند. در این شرایط، تا حد امکان آرامش خود را حفظ کرده و سعی کنید از دامن زدن به بحث و تحریک بیشتر او پرهیز کنید. تمرکز اصلی شما باید بر خروج از موقعیت خطرناک باشد، نه برنده شدن در بحث.
پیدا کردن مکان امن (یک اتاق دیگر، خانه همسایه، خانه امن)
اگر احساس می کنید خشونت در حال تشدید است، فوراً به یک مکان امن بروید. این مکان می تواند یک اتاق دیگر در خانه باشد که امکان قفل کردن درب آن وجود دارد، یا در صورت امکان، خانه همسایه یا یکی از دوستان و اعضای خانواده که به او اعتماد دارید. از قبل، با خود و فرزندانتان (در صورت وجود) درباره یک کد اضطراری صحبت کنید تا در شرایط خطر، بدون نیاز به توضیح، بتوانید درخواست کمک کنید.
عدم مصرف الکل و مواد مخدر برای قربانی (تار کردن قضاوت)
مصرف الکل یا مواد مخدر می تواند قدرت قضاوت شما را کاهش داده و واکنش هایتان را کند کند. در شرایط خشونت آمیز، حفظ هوشیاری کامل برای تصمیم گیری های حیاتی بسیار مهم است. از مصرف این مواد خودداری کنید تا بتوانید بهترین تصمیمات را برای حفظ امنیت خود بگیرید.
یادگیری علائم هشداردهنده خشم شدید همسر و ترک موقعیت قبل از تشدید
اگر با همسر خشن زندگی می کنید، به مرور زمان می توانید علائم هشداردهنده خشم او را تشخیص دهید؛ مانند تغییر لحن صدا، علائم فیزیکی عصبانیت (گرفتن مشت ها، قفل کردن فک)، یا موضوعات خاصی که باعث تحریک او می شوند. سعی کنید پیش از آنکه خشونت فیزیکی آغاز شود، موقعیت را ترک کنید. این کار می تواند شامل بهانه تراشی برای خروج از خانه یا رفتن به اتاق دیگر باشد.
تماس با اورژانس اجتماعی (۱۲۳) یا پلیس (۱۱۰) در صورت خطر جدی
در صورت احساس خطر جدی برای جان خود یا فرزندانتان، بدون لحظه ای تردید با اورژانس اجتماعی (۱۲۳) یا پلیس (۱۱۰) تماس بگیرید. این مراکز برای کمک به قربانیان خشونت خانگی آموزش دیده اند و می توانند در مواقع اضطراری، مداخله کرده و شما را به پناهگاه های امن منتقل کنند. به یاد داشته باشید که حفظ جان شما از هر چیز دیگری مهم تر است و این حق شماست که در امنیت کامل زندگی کنید.
برنامه ریزی برای خروج از چرخه خشونت (اگر قصد ترک دارید)
تصمیم به ترک یک رابطه خشونت آمیز، شجاعت زیادی می خواهد و نیاز به برنامه ریزی دقیق دارد. این بخش به شما کمک می کند تا مراحل این برنامه ریزی را به درستی طی کنید.
ساختن شبکه حمایتی محکم
با یک دوست معتمد، اعضای خانواده (در صورت حمایت)، یا یک مشاور صحبت کنید. داشتن افرادی که در کنار شما هستند و می توانید روی کمکشان حساب کنید، بسیار مهم است. آن ها می توانند در مواقع اضطراری پناهگاه شما باشند یا به شما در مراحل بعدی کمک کنند. به دنبال سازمان های حمایتی زنان آسیب دیده در شهرتان باشید و با آن ها ارتباط برقرار کنید. این سازمان ها می توانند حمایت های روانی، حقوقی و حتی مکانی را فراهم کنند.
جمع آوری مدارک و مستندات
مدارک خشونت می تواند در مراحل قانونی به شما کمک کند. عکس از کبودی ها و جراحات، پیامک ها یا ایمیل های تهدیدآمیز، صدای ضبط شده (در صورت امکان و قانونی بودن در محل زندگی شما)، و گزارشات پزشکی همگی می توانند به عنوان مدرک استفاده شوند. این مدارک را در محلی امن و دور از دسترس فرد آزارگر نگهداری کنید. این اسناد حتی برای دریافت مشاوره های حقوقی نیز ضروری هستند.
برنامه ریزی مالی
استقلال مالی یکی از بزرگترین چالش ها و موانع برای ترک رابطه خشونت آمیز است. سعی کنید حتی به مقدار کم، پس انداز کنید. اگر شغل ندارید، به دنبال یافتن شغل باشید یا مهارت هایی کسب کنید که بتوانید با آن ها درآمدزایی کنید. این پس انداز و استقلال مالی به شما کمک می کند تا بعد از ترک رابطه، بتوانید هزینه های زندگی خود و فرزندانتان را تأمین کنید. همچنین، می توانید از دوستان یا خانواده تان بخواهید که در این زمینه به شما کمک کنند.
آماده کردن وسایل ضروری
یک کیف اضطراری آماده کنید که شامل مدارک شناسایی (شناسنامه، کارت ملی، مدارک فرزندان)، پول نقد، کارت های بانکی، لباس های ضروری، داروهای لازم و نسخه ها، و شماره تلفن های ضروری باشد. این کیف را در محلی پنهان قرار دهید که بتوانید به سرعت آن را بردارید و در زمان اضطراری از خانه خارج شوید. داشتن این کیف اضطراری می تواند در لحظات بحرانی، اضطراب شما را به شکل چشمگیری کاهش دهد.
برنامه ریزی برای فرزندان
اگر فرزند دارید، برنامه ریزی برای آن ها حیاتی است. درباره اینکه چگونه و چه زمانی آن ها را از محیط خشونت آمیز دور کنید، فکر کنید. قوانین حضانت و نفقه فرزندان در صورت طلاق را با یک مشاور حقوقی بررسی کنید. به فرزندانتان توضیح دهید که چه اتفاقی در حال افتادن است (متناسب با سنشان) و به آن ها اطمینان دهید که در امان خواهند بود و مقصر این اتفاقات نیستند. حمایت روانی از فرزندان در این دوران بسیار مهم است.
تهیه پلان ایمنی
پلان ایمنی یک نقشه راه برای مواقع اضطراری است. این طرح شامل موارد زیر می شود: مسیرهای فرار از خانه، شماره تلفن های اضطراری، لیست افراد قابل اعتماد که می توانید با آن ها تماس بگیرید، مکان های امنی که می توانید به آن ها پناه ببرید (مانند خانه دوستان، خانواده، یا پناهگاه های زنان)، و کلمه های رمزی که می توانید با فرزندان یا نزدیکانتان برای درخواست کمک استفاده کنید. این پلان را بنویسید و در جایی امن نگهداری کنید و به خاطر بسپارید.
چگونه صحبت کنیم؟ (برای زنانی که نمی توانند بلافاصله ترک کنند)
برای زنانی که به هر دلیلی قادر به ترک فوری رابطه نیستند، مدیریت گفتگو و کاهش تنش ها می تواند به حفظ امنیت موقت کمک کند. اما هرگز فراموش نکنید که این راهکارها موقتی هستند و هدف نهایی باید خروج از چرخه خشونت باشد.
صحبت در زمان آرامش و بدون عصبانیت
انتخاب زمان مناسب برای گفتگو بسیار مهم است. زمانی که هر دو آرام هستید و تنشی وجود ندارد، می توانید درباره احساسات و نگرانی های خود صحبت کنید. هرگز در اوج عصبانیت یا زمانی که همسرتان تحت تأثیر الکل یا مواد است، وارد بحث های حساس نشوید.
تأکید بر احساسات من به جای تو (مثلاً وقتی این اتفاق می افتد من احساس ترس می کنم به جای تو همیشه مرا می ترسانی)
به جای متهم کردن یا سرزنش کردن (جملات تو… مانند تو همیشه عصبانی هستی)، بر احساسات خود تمرکز کنید (جملات من… مانند من احساس می کنم… یا وقتی این اتفاق می افتد، من ناراحت می شوم). این شیوه گفتگو، کمتر تهاجمی است و احتمال اینکه طرف مقابل حالت دفاعی بگیرد را کاهش می دهد و ممکن است به او کمک کند تا تأثیر رفتارش را درک کند.
اولویت بندی ایمنی: اگر صحبت کردن باعث تشدید خشونت می شود، از آن اجتناب کنید
مهم ترین اصل، ایمنی شماست. اگر احساس می کنید صحبت کردن درباره مشکلات، به جای حل کردن آن ها، باعث تحریک بیشتر همسرتان و تشدید خشونت می شود، از آن خودداری کنید. در چنین شرایطی، سکوت و تلاش برای خروج از موقعیت، گزینه امن تری است. این نشان دهنده ضعف شما نیست، بلکه نشان دهنده هوشمندی شما در حفظ جان خود است.
اهمیت مشاوره و حمایت های تخصصی
در مسیر مقابله با خشونت، کمک گرفتن از متخصصان و مراکز حمایتی، نقش حیاتی دارد. آن ها می توانند راهنمایی های لازم را در ابعاد مختلف زندگی به شما ارائه دهند.
مشاوره فردی برای قربانی
مشاوره فردی با یک روانشناس یا مشاور متخصص در زمینه تروما و خشونت، می تواند به شما در بهبود زخم های روحی، افزایش عزت نفس، بازیابی اعتماد به نفس و توانمندسازی کمک کند. در این جلسات، شما فضایی امن برای بیان احساسات خود خواهید داشت و مهارت های لازم برای مقابله با استرس، اضطراب و افسردگی ناشی از خشونت را کسب خواهید کرد.
مشاوره زوج درمانی (فقط در صورتی که فرد آزارگر واقعاً تمایل به تغییر و همکاری داشته باشد و هیچ خطری برای قربانی وجود نداشته باشد)
مشاوره زوج درمانی تنها در صورتی توصیه می شود که فرد آزارگر به طور واقعی تمایل به تغییر رفتار خود داشته باشد و هیچ خطری برای قربانی وجود نداشته باشد. در غیر این صورت، زوج درمانی می تواند حتی خطرناک باشد، زیرا ممکن است خشونت را تشدید کند یا ابزارهای جدیدی به فرد آزارگر برای کنترل قربانی بدهد. این نوع مشاوره باید با احتیاط فراوان و تحت نظر مشاوران متخصص در این زمینه انجام شود.
مشاوره حقوقی: آشنایی با حقوق خود، روند طلاق، حضانت فرزندان، گرفتن دیه
آشنایی با حقوق قانونی خود، گامی اساسی در راه خروج از خشونت است. یک وکیل متخصص می تواند شما را در مورد روند طلاق، حضانت فرزندان، نفقه، مهریه و نحوه شکایت از خشونت (برای دریافت دیه و ثبت جرم) راهنمایی کند. درک این قوانین می تواند به شما قدرت و ابزارهای لازم برای دفاع از خود را بدهد و ترس از ناشناخته ها را کاهش دهد. با توجه به قوانین ایران، مشاوره حقوقی تخصصی در این زمینه از اهمیت بالایی برخوردار است.
مراکز حمایتی و پناهگاه ها: معرفی سازمان های دولتی و غیردولتی فعال در این زمینه
در بسیاری از شهرها، مراکز حمایتی و پناهگاه هایی برای زنان و کودکان قربانی خشونت وجود دارد. اورژانس اجتماعی (شماره ۱۲۳) یکی از این مراکز است که به صورت رایگان خدمات مشاوره و حمایت ارائه می دهد و می تواند در صورت لزوم، شما را به پناهگاه های امن معرفی کند. همچنین، سازمان های غیردولتی متعددی نیز در این زمینه فعال هستند که خدمات متنوعی از جمله مشاوره، حمایت حقوقی و سرپناه موقت را ارائه می دهند. جستجو در اینترنت یا پرس وجو از مشاوران می تواند شما را به این مراکز راهنمایی کند.
عواقب و تاثیرات بلندمدت خشونت
خشونت، چه جسمی و چه روانی، تنها به لحظه وقوع محدود نمی شود و می تواند آثار ویرانگری بر زندگی قربانی، فرزندان و حتی کل جامعه داشته باشد. درک این عواقب، اهمیت مقابله جدی و خروج از چرخه خشونت را بیش از پیش آشکار می سازد.
بر سلامت روان و جسم قربانی
قربانیان خشونت خانگی اغلب با مشکلات جدی سلامت روان و جسم روبرو می شوند. از جمله عواقب رایج می توان به موارد زیر اشاره کرد: افسردگی شدید، اضطراب مزمن، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، کاهش شدید عزت نفس و خودباوری، بی خوابی، اختلالات خوردن، و حتی افکار خودکشی. از نظر جسمی نیز، علاوه بر جراحات مشهود، ممکن است به بیماری های مزمن، سردردهای مداوم، مشکلات گوارشی و درد های جسمانی بی دلیل مبتلا شوند که به دلیل استرس و تروما ایجاد شده اند. این آسیب ها می توانند سال ها پس از خروج از رابطه نیز ادامه داشته باشند و نیاز به درمان و حمایت طولانی مدت دارند.
بر فرزندان
فرزندانی که در محیط های خشن بزرگ می شوند، به شدت آسیب پذیر هستند. حتی اگر خودشان مستقیماً مورد خشونت قرار نگیرند، شاهد بودن خشونت علیه مادرشان می تواند تأثیرات مخربی بر روان آن ها بگذارد. این کودکان ممکن است دچار مشکلات رفتاری (پرخاشگری یا گوشه گیری)، اضطراب و افسردگی، افت تحصیلی، مشکلات در برقراری روابط سالم با همسالان، و حتی الگوبرداری از رفتارهای خشونت آمیز شوند و در آینده خودشان چرخه خشونت را تکرار کنند. آن ها ممکن است احساس ترس، گناه یا مسئولیت نسبت به خشونت والدین را تجربه کنند و این احساسات بر رشد طبیعی آن ها تأثیر منفی می گذارد.
بر رابطه زناشویی
خشونت، ریشه های عشق، اعتماد و صمیمیت را در یک رابطه زناشویی خشک می کند. با تکرار خشونت، احترام متقابل از بین می رود و جای خود را به ترس، تنفر و کینه می دهد. رابطه زناشویی به جای اینکه محلی برای آرامش و حمایت باشد، به میدانی برای جنگ تبدیل می شود. قربانی احساس می کند مورد سوءاستفاده قرار گرفته و دیگر هیچ احساس مثبتی نسبت به همسر خود ندارد. این وضعیت در نهایت به فروپاشی رابطه، چه از طریق طلاق رسمی و چه از طریق مرگ عاطفی و جدایی درونی، منجر می شود.
چرخه خشونت و راهکارهای شکستن آن
خشونت خانگی اغلب در یک چرخه تکرار می شود که شامل چهار مرحله اصلی است: مرحله تنش زایی (افزایش استرس و کدورت)، مرحله انفجار (بروز خشونت جسمی، کلامی یا روانی)، مرحله پشیمانی و ماه عسل (عذرخواهی، ابراز محبت و قول تغییر از سوی آزارگر)، و مرحله آرامش کاذب (دوره ای از آرامش نسبی قبل از شروع مجدد چرخه).
برای شکستن این چرخه، آگاهی از آن و عدم اعتماد به وعده های پشیمانی بدون اقدام عملی و حرفه ای، حیاتی است. قربانی باید بداند که این پشیمانی ها اغلب موقتی هستند و بدون مداخله جدی (مانند مشاوره تخصصی و درمان آزارگر)، خشونت تکرار خواهد شد. تصمیم قاطع برای خروج از این چرخه، حتی اگر دشوار به نظر برسد، تنها راه برای نجات خود و فرزندان از آسیب های بیشتر است. درخواست کمک از متخصصان و ایجاد یک شبکه حمایتی قوی، کلید اصلی این رهایی است.
هیچ انسانی، فارغ از جنسیت و شرایط، حق ندارد مورد خشونت قرار گیرد و هیچ کس هم حق ندارد به دلیل خشونت های اعمال شده بر او، سرزنش شود. عزت نفس و امنیت شما، مهم ترین دارایی هایتان هستند.
نتیجه گیری
مردی که زنش را کتک میزند، نه تنها جسم او را آزرده می کند، بلکه روح و روانش را نیز زخمی می سازد و این آسیب ها می تواند تا سال ها بر زندگی فرد سایه افکند. این مقاله با هدف روشن ساختن ابعاد مختلف خشونت خانگی، از شناسایی انواع آن گرفته تا ریشه های عمیق این پدیده، تلاش کرده است تا گامی در جهت افزایش آگاهی و توانمندسازی شما بردارد. مهم ترین پیام این است که شما تنها نیستید و هرگز مقصر خشونت هایی که متحمل می شوید، نیستید. حق شماست که در امنیت و آرامش زندگی کنید.
راه خروج از چرخه خشونت، هرچند دشوار به نظر می رسد، اما با برنامه ریزی دقیق، جمع آوری حمایت های لازم و کمک گرفتن از متخصصان، کاملاً امکان پذیر است. اولین قدم، پذیرش این واقعیت است که وضعیت فعلی قابل تحمل نیست و تغییر آن ضروری است. به یاد داشته باشید که تصمیم گیری برای نجات خود، شجاعانه ترین کاری است که می توانید انجام دهید. به خودتان فرصت زندگی ای شایسته و بدون خشونت را بدهید و بدانید که حمایت های قانونی، روانشناختی و اجتماعی برای کمک به شما وجود دارد. زندگی شما ارزشمند است و شما لایق بهترین ها هستید؛ قدم اول را بردارید، حتی اگر کوچک باشد، و به سمت آینده ای روشن تر حرکت کنید.
سوالات متداول
آیا کتک زدن زن یک بار اتفاق افتاده، نشان دهنده دست بزن داشتن است؟
بله، حتی یک بار کتک زدن نیز نشانه ای جدی از پتانسیل خشونت است. این رفتار نباید عادی سازی شود و لازم است بلافاصله مورد توجه قرار گیرد. بسیاری از چرخه های خشونت با یک بار ضرب و شتم آغاز می شوند و در صورت عدم برخورد جدی، به مرور زمان تکرار و تشدید می یابند. فردی که یک بار دست به خشونت فیزیکی می زند، می تواند این رفتار را دوباره تکرار کند.
چگونه می توانم بدون اینکه شوهرم متوجه شود، کمک بگیرم؟
می توانید به صورت پنهانی با اورژانس اجتماعی (شماره ۱۲۳) تماس بگیرید یا به صورت آنلاین با مشاوران و مراکز حمایتی ارتباط برقرار کنید. از طریق اینترنت یا با استفاده از تلفن دوستان و خانواده معتمد، می توانید اطلاعات لازم را به دست آورید و راهکارهای پنهانی برای برنامه ریزی خروج یا دریافت کمک های اولیه را بیاموزید. جمع آوری مدارک را نیز می توانید به صورت نامحسوس انجام دهید.
اگر خانواده ام از من حمایت نکنند، چه باید بکنم؟
حتی در صورت عدم حمایت خانواده، تنها نیستید. بسیاری از سازمان های دولتی و غیردولتی برای حمایت از زنان آسیب دیده وجود دارند که می توانند سرپناه، مشاوره حقوقی و روانشناختی، و حتی کمک های مالی موقت ارائه دهند. اورژانس اجتماعی (۱۲۳) می تواند اولین نقطه تماس شما باشد. همچنین، می توانید به یک دوست بسیار معتمد یا یک مشاور خصوصی مراجعه کنید.
آیا مردانی که دست بزن دارند، می توانند تغییر کنند؟
تغییر رفتار در مردان خشونت گر امکان پذیر است، اما تنها در صورتی که خودشان به طور واقعی مشکلشان را بپذیرند، تمایل جدی به تغییر داشته باشند، و تحت درمان های تخصصی (مانند مشاوره های کنترل خشم یا روان درمانی) قرار گیرند. این تغییر معمولاً یک فرآیند طولانی و پیچیده است و هرگز نباید به وعده های صرف اعتماد کرد. ایمنی قربانی همواره باید در اولویت باشد.
آیا گزارش خشونت باعث بدتر شدن اوضاع می شود؟
ترس از بدتر شدن اوضاع، یکی از دلایل اصلی سکوت قربانیان است. در برخی موارد ممکن است در ابتدا خشونت تشدید شود، اما گزارش خشونت گام مهمی در جهت محافظت از خود و شکستن چرخه آن است. با گزارش خشونت، شما از حمایت قانونی برخوردار می شوید و می توانید به مراکز حمایتی دسترسی پیدا کنید. پلیس و اورژانس اجتماعی برای مدیریت این موقعیت ها آموزش دیده اند و می توانند از شما محافظت کنند. مشاوره حقوقی می تواند شما را در این مسیر راهنمایی کند.
آیا فرزندانم با جدایی آسیب بیشتری نمی بینند؟
اگرچه جدایی ممکن است در کوتاه مدت برای فرزندان دشوار باشد، اما زندگی در محیطی که خشونت وجود دارد، آسیب های روانی و عاطفی بسیار جدی تری در بلندمدت به آن ها وارد می کند. کودکانی که شاهد خشونت هستند، ممکن است دچار اضطراب، افسردگی، مشکلات رفتاری و تکرار الگوهای خشونت در آینده شوند. جدا شدن از یک محیط خشن، در نهایت به نفع سلامت روانی و جسمی فرزندان شما خواهد بود، به شرط آنکه حمایت های روانشناختی لازم برای آن ها فراهم شود.



